نعت كمالت كنم اندر كلام - خمر بلاغت دهمت هفت جام
سير مقدّر كه تو را پيشه است - از عجبش عامل انديشه است
گر به سخن آيي و ظاهر شوي - نصب كنم كرسي درسي كه تو فاعل شوي
اي دل عشاق به دام تو صيد - ما به تو مشغول و تو با عمرو و زيد (ظاهرا جناب سعدي نيز اين بيت را از شيخ ما نقل نموده است)
"بهجة مرضية" چو آغاز كني - مجمل و مرموز همه باز كني
"مُغني آداب" كه گويند تويي - قمري شاداب كه گويند تويي
"حاشي صبان" همه را هجو و هذل - گر بنمايي تو ز گنجينه بذل
گر كه به "تصريح" زني پوزخند - "أوضح" و "تسهيل" همه در رهند
تو ببريدي به "سيف صقيل" - گردن مرحوم "ابن عقيل"
"ناظر جيش" است كه زانو زند - "مالك و ابنش" به كناري زند
آنكه به جمع "هوامع" نشست - از تو غفلت همه عمرش گذشت
گر به "حريري" و "مقامش" روي - "كافية" را "شافية" را از بري
گر ببري تو به قلم آن بنان - "ابن هشامان" به خجالت روان
آنكه بگفتند به او "بوي سيب" - هيچ ندارد ز تو بستان نصيب
------------------
گويند در اين شعر شيخمان آنچنان مطالبي نهفته است كه به كُنه آن پي نميبرد مگر آنكه به أنوار لا تُرى و مقدّره ي نحويّه منور ، و نظر از دور و نزديك گسيخته به كرامات أهل أدب واصل گشته باشد.
سير مقدّر كه تو را پيشه است - از عجبش عامل انديشه است
گر به سخن آيي و ظاهر شوي - نصب كنم كرسي درسي كه تو فاعل شوي
اي دل عشاق به دام تو صيد - ما به تو مشغول و تو با عمرو و زيد (ظاهرا جناب سعدي نيز اين بيت را از شيخ ما نقل نموده است)
"بهجة مرضية" چو آغاز كني - مجمل و مرموز همه باز كني
"مُغني آداب" كه گويند تويي - قمري شاداب كه گويند تويي
"حاشي صبان" همه را هجو و هذل - گر بنمايي تو ز گنجينه بذل
گر كه به "تصريح" زني پوزخند - "أوضح" و "تسهيل" همه در رهند
تو ببريدي به "سيف صقيل" - گردن مرحوم "ابن عقيل"
"ناظر جيش" است كه زانو زند - "مالك و ابنش" به كناري زند
آنكه به جمع "هوامع" نشست - از تو غفلت همه عمرش گذشت
گر به "حريري" و "مقامش" روي - "كافية" را "شافية" را از بري
گر ببري تو به قلم آن بنان - "ابن هشامان" به خجالت روان
آنكه بگفتند به او "بوي سيب" - هيچ ندارد ز تو بستان نصيب
------------------
گويند در اين شعر شيخمان آنچنان مطالبي نهفته است كه به كُنه آن پي نميبرد مگر آنكه به أنوار لا تُرى و مقدّره ي نحويّه منور ، و نظر از دور و نزديك گسيخته به كرامات أهل أدب واصل گشته باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر