۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

در مجلسي خاص با شيخمان بوديم

روزي در مجلس خاصي از شيخمان پرسيدم كه يا شيخنا ! اين تفرقه كه بين أهل اين ديار ميبينيم از كجاست ؟ كدام اند أهل حق ؟ و كدامند أهل باطل ؟


بفرمود : أما سؤال نخستت كه از كجاست ؟ پاسخ گويم كه از دخول فيما لا دخل لهم فيه ، بدان معنى كه اين جماعت وارد بشدند به آنچه كه دروازه ي آن را نشناسند كجاست ، پس از ديوار برفتند و سر در گم تا وسط جنگ و ندانند كجايند.

أما دومين و سومين مسأله ات را با پاسخ أول پاسخ دادم. و بر تو مي افزايم كه در قديم آلت لهو و لعبي بوده "شطرنج" نام. دو نفر در رخ هم نشسته شاهان و وزيران و جنگجويان را به بازي بگيرند ، حال ما نيز حال اينهاست ، كه دو جماعت در رخ هم نشسته ، دين و بزرگان دين و ألفاظ عوام پسندي را در سعي اند كه به بازي دهند و در زمين خود بكشانند ، و در پي هر مهره سيلي از مردم به حركت در آيند به اين طرف و آن طرف.

پرسيدم : يا شيخنا ! چگونه است كه شما را سري در سرها نيست در اين ميان ؟ گفت : قاعده ي بازي ندانم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر